غدیر
جلوه گر شد بار دیگر طور سینا در غدیر
ریخت از خم ولایت مى به مینا در غدیر
****
رودها با یکدگر پیوست کمکم سیل شد
موج مىزد سیل مردم مثل دریا در غدیر
****
هدیه جبریل بود الیوم اکملت لکم
وحى آمد در مبارک باد مولى در غدیر
****
با وجود فیض اتممت علیکم نعمتى
از نزول وحى غوغا بود غوغا در غدیر
****
بر سر دست نبى هر کس على را دید گفت
آفتاب و ماه زیبا بود زیبا در غدیر
****
بر لبش گل واژه « من کنت مولا» تا نشست
گلبُن پاک ولایت شد شکوفا در غدیر
****
برکه خورشید در تاریخ نامى آشناست
شیعه جوشیده ست از آن تاریخ آنجا در غدیر
****
گرچه در آن لحظه شیرین کسى باور نداشت
مىتوان انکار دریا کرد حتى در غدیر
****
باغبان وحى مىدانست از روز نخست
عمر کوتاهى ست در لبخند گل ها در غدیر
****
دیدهها در حسرت یک قطره از آن چشمه ماند
این زلال معرفت خشکید آیا در غدیر؟
****
دل درون سینهها در تاب و تب بود اى دریغ
کس نمىداند چه حالى داشت زهرا در غدیر