سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم زندگی

برابری زن ومرد از نگاه دین

درآموزه های دینی تفاوتهای طبیعی در جسم، گرایشها ورفتارها بر هدفمندی خلقت و حکمت ولطف خداوند مبتنی است. لز این رو تفاوت های طبیعی نه نشانه حقارت یک جنس که نشانگر انتظارات مختلفی است که از هر یک از آنان در مسیر سعادت بشر است. تفاوتهای موجود را می توان به سه دسته تقسیم کرد: تفاوتهای نوع اول که مواردی هستند که صرفا موجب تمایز افراد بشر و زمینه ساز شناسایی بهتر می شوند مثل تفاوت در رنگ پوست و چهره . تفاوتهای نوع دوم مواردی هستند که بدون نیاز به مساعدت قانون زمینه ساز تفاوت های رفتاری و در نتیجه سامان یافتن زندگی اجتماهی بشر می شوند مثل اختلاف در ذوق وسلیقه که سبب گرایش به فنون خاصی میشود .نوع سوم تفاوتهایی هستند که می توانند زمینه ساز فعالیتهای مختلف و کارآمدیهای خاص باشند اما این امتیاز را از نوع دوم دارند که اگر قوانین مناسبی وضع نشود تا این تفاوتها در بستر کارآمدی هر صنف و پویایی جامعه قرار نگیرد خطر انحراف در مسیر رشد فردی ، خانوادگی یا اجتماعی بوجود خواهد آمد.
آنچه سبب نگرانی فمنیستهاست آن است با هدف محروم کردن زنان بسیاری از ویژگیهای آنان از نوع سوم شمرده شود وقوانین بازدارنده وتبعیض آمیز نیز بر طبق آن وضع شود . اما عدم وجود تفاوتهای
 نوع سوم در تفاوتهای جنسیتی وبه عبارت دیگر عدم تاثیر تفاوتهای زن ومرد در قوانین به همان اندازه غیر علمی وفاقد دلیل است که ادعای فراگیری تفاوتهای نوع سوم 
.
در
 میان اندیشمندان اسلامی آیت الله مطهری از تساوی حقوق زن ومرد سخن گفته اما از نظر ایشان تساوی حقوق به معنای تشابه زن ومرد در تک تک گزاره های حقوقی نسیت بلکه مجموع حقوق وتکالیف زن ومرد از ارزشی یکسان برخوردارند. مطهری در کتاب  «نظام حقوق زن در اسلام» می نویسد: زن از آن جهت که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده  شده است و از حقوق مساوی( با مرد) برخوردار است ، ولی زن انسانی است با چگونگی های خاص و مرد انسانی است با چگونگی های دیگر. زن و مرد در انسانیت برابرند ولی دوگونه انسان اند. با دوگونه خصلت و دو گونه روانشناسی و این اختلاف ناشی از عوامل تاریخی یا اجتماعی نیست بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده است. طبیعت از این دوگانگی ها هدف داشته و هر گونه عملی بروند طبیعت و فطرت عوارض نامطلوبی به بار می آورد.( مطهری 1353، 18) ایشان در مورد تساوی میان زن و مرد اظهار می کند که: تساوی حقوق یک مطلب است و تشابه حقوق مطلب دیگر. برابری حقوق زن و مرد از نظر ارزش های مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همسانی و تشابه چیز دیگر
.

وی معتقد است که در همه نهضت های زنان تساوی به جای تشابه گرفته شده است بر این موجب انسان بودن زن موجب فراموشی زن بودن وی گردیده ... بدبختی های قدیم زن غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شد و بدبختی های جدید از آن است که عمدا یا سهوا زن بودن و زن و جایگاه طبیعی و فطری اش، رسالتش، تقاضای غریزی و استعدادهای ویژه اش به فراموشی سپرده شده است.( مطهری21-19) به نظر مطهری عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن و تاکید بر تشابه او با مرد بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می شود. مرد باید مسئولیت تامین هزینه های زن و فرزند را به عهده بگیرد و از او حمایت کند. قرآن کریم هرگز به نام احیای زن به عنوان انسان به شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی زن  بودن زن را به فراموشی نسپرده است و زن را همان گونه دیده که در طبیعت است.( ص 26) مطهری با توجه به وجود ناهمانندی های ذاتی میان زن و مرد به حقوق زن و فلسفه آن می پردازد و بار دیگر تاکید می کند که عدالت در آن است که حقوق زن و مرد در خانواده نامشابه و متفاوت باشد. البته ایشان معتقدند که عملا جایگاه و حقوق زن در اجتماع به ظاهر اسلامی ایران، ارزش مساوی با حقوق مردان نداشته و به وضع زن باید رسیدگی شود اما با اجرای حقوق اسلامی و نه با تقلید کورکورانه از روش مردم غرب.( ص 122) در بخش اعظم کتاب نظام حقوق زنان در اسلام، ایشان به تبیین فلسفی مبانی طبیعی حقوق خانوادگی زن و مرد می پردازد مرد و زن از نظر ایشان از لحاظ حقوق اجتماعی وضع مساوی دارند مثل کار، حق مالکیت، حق تحصیل، حق تصدی پست های اجتماعی، اما چون در این میان بین افراد تفاوتهای طبیعی و اکتسابی بروز می کند جایگاه افراد در نهایت متفاوت از کار در می آید. از این دیدگاه فرصت های اجتماعی باید یکسان در اختیار همه قرار گیرد اما در نهایت حقوق اکتسابی آنها صورت نامتساوی به خود می گیرد و در صورتی که آن را حقوق طبیعی و اولیه مساوی قرار دهیم عمل ما مخالف عدل و ظالمانه است.( 150ص) تفاوتهای اجتماعی باید مبتنی بر استعدادهای ذاتی و کار و فعالیت افراد باشد. اما در اجتماع خانوادگی که اجتماعی- طبیعی قراردادی است از لحاظ اولیه نیز تفاوت وجود دارد. حقوق خانوادگی مبتنی بر طبیعت زن و مرد است در نتیجه وظایف باید متفاوت و متناسب با این سرشت و طبیعت باشد.