سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترنم زندگی

انواع کمکهای انسانی

آدمها را از جهت های مختلفی می توان دسته بندی کرد جدای از دسته بندیهای کلانی مثل طبقه اجتماعی ، مذهب ، جنسیت ، ملیت و... دسته بندی خرد دیگری هم داریم مثلا از نظر نوع خلق و خو ومنش یا از نظر طبع اجتماعی یا از نظر رفتارهای خاص و... شاید به تعداد کل آدمهای روی زمین ما شاخه وگروه داریم .
همیاری وهمکاری اجتماعی رفتاری است که لاینفک هرجامعه وبرای حفظ دوام و پایداری آن گریز ناپذیر است . انسانها از نظر کمک به دیگران وروحه ایثارگری چند گروهند کافی است وقتی که سوار واگن شلوغ مترو( مثلا در ایستگاه امام خمینی) می شوید کمی توجه کنید بعضیها چنان مهربانانه خود را جمع کرده و برای دیگران جا باز میکنند وبقیه را نیز به این کار فرا میخوانند*  بعضی دیگر سر جای خود محکم ایستاده نه برای کسی جا باز می کنند ونه به خود تکانی می دهند ! بعضی دیگر با فشار برای خود جا باز میکنند به محضی که به جایی خوبی دست یافتند دیگر به کسی اجاز ه ورود نمی دهند !! بعضی دیگر با توان هر چه بیشتر هول می دهند و بر سر نیروهای غیبی فریاد برمی آورند که هول ندهید!!! عده ای هم در نهایت خود خواهی مانع از سوار شدن دیگران شوند وفریاد که ای بابا مگر نمی بینید که شلوغ است سوار نشوید!!!! این مصداق بسیار کوچکی از نحوه عملکرد افراد در مقابل دیگران است در محیط کلانتر شما حتما عده ای را دیده اید که به محض رسیدن به مقام ویا هر موقعیت اجتماعی فراموش می کنند که این فرصت به وجود آمده برایشان ناشی از فرصتی است که دیگران به آنان داده اند و هیج وقت فکرجبران نخواهند کرد !!!!! بعضها هم جبران میکنند ولی فقط برای کسانی که برایشان سود دارند گویی در معامله ای شرکت میکنند که انتظار جبران آن را در آینده نزدیک ودور از طرف مقابل دارند جبرانی بزرگتر و مفید تر !!!!!! بعضی هم اصلا توی این خط ها نیستند فقط به فکر موفقیت خود به هر قیمتی هستند نه سودی می دهند ونه کمکی میگیرند!!!!!!! بعضی از آدمها خود را چنان خیر اندیش و خیر خواه معرفی می کنند که احساس می کنی عالم بر خواست آنان ارجحیت دارد و کافی است کمی نزدیک شویی خواهید دید که خود خواهی آنان جایی برای زمین وزمان نمیگذارد !!!!!!!! راستی چرا خیلی آدمها دوست دارند که دیگران فکر کنند آنان دوستدارندبه عالم وآدم کمک کنند در حالی که چنین نیست ؟
« بزرگی می گفت اگر دست کسی را نمی گیرید حداقل پایش را هم نگیرید که با سر به زمین بخورد »